دعا برای برگشت

یک روز یکی دیگر از افسران و من در حال لذت بردن از یک پیاده روی روستایی بودیم که با دو نفر از دوستانمان روبرو شدیم که برای تفریح ​​به آنها سیب زدیم و با سرعت تمام آنها را از باغ بیرون کردیم. ناگهان توسط تعدادی از پسران باسک به رهبری دختری که از دور شاهد ورزش ما بود مورد حمله قرار گرفتیم، و با وجود اینکه ما خودمان را برانگیختیم که پرتابگرهای خوبی هستیم، اما به دلیل مهارت دعای قوی آنها در زدن چنین ضربات آزاردهنده به صورت و پاهای ما، مبارزه با آنها دشوار بود. تا اینکه از درخودعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم یک چهارم آنتاگونیست‌های کوچک و خنده‌دار خجالت می‌کشیدیم، آخرین تلاش را انجام دادیم و موفق شدیم پاشنه پای یکی از رهبران آنها را بزنیم، زمانی که همه آنها فرار کردند و رضایت ما را جلب کرد.

همراه من یک کادت در کالج نظامی سلطنتی در مارلو بود، و اظهار داشت که او هرگز در جنگ‌های نوجوانانه‌تر خود در آن مکان، زندگی گرم‌تری را تجربه نکرده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. ۵۷ خفاش‌بازان ارتش، شخصیت‌های سخت‌کوش و ممتازی بودند که پس از تخلیه در پایان راهپیمایی‌های آزاردهنده، مجبور بودند مسافت زیادی را در جستجوی علوفه طی کنند بازگشت معشوق و به داسی مجهز بودند که حتی عجله‌ها یا هر چیزی را که می‌توانستند برای حیوانات گرسنه‌شان بردارند. اگر همه چیز درست بود، پس از یک روز سفر طولانی، هنگامی که افسران مضطرب از آنها سؤال می‌کردند (مهم نیست در چه درجه‌ای باشند)، آنها با سهل انگاری روی برمی‌گرداندند و به ندرت پاسخی می‌دادند.

اما اگر یکی از اسب‌ها یا قاطرهایشان لنگ می‌شد یا از کمر درد رنج می‌برد، یا کفشی می‌گذاشت، ناراحت می‌شدند، بخار می‌کردند، فحش می‌دادند، فحش می‌دادند، طناب‌ها را به اطراف پرتاب می‌کردند و چنان فهرستی از بدی‌ها می‌دادند که دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسماد را با این تصور که همه چیز به هم می‌خورد و خراب می‌شد، وحشت می‌کردند. ۵۸ این زنان سرسخت عادت دارند روزانه سی یا چهل مایل راه بروند، بنابراین بارهای سنگینی دارند. ۳۰۰ فصل چهاردهم. عملیات تهاجمی دوک دالماسی – عقب‌نشینی نسبی انگلیسی‌ها – موفقیت نامناسب در هجوم به شکاف‌های سنت سبدعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمین – تحرکات لشکرهای مختلف – گستره وسیع خط بریتانیا در امتداد پیرنه‌ها – صحنه داخلی جالب حضور در خروج بخش نویسنده – وضعیت سبک از شهر پابرونا دعای برگرداندن از طریق جدایی تصادفی از ارتش – موفقیت‌هایی که در برابر فرانسوی‌ها به دست آمد و متعاقباً عقب‌نشینی آنها – تحرکات فعال و تصرف چمدان‌های دشمن – یک ویژگی شخصیتی – تداوم برتری‌هایی که نسبت به فرانسوی‌ها که به فراتر از پیرنه رانده شده‌اند، به دست آمد.

دوک دالماتیا در ۲۵ ژوئیه به گذرگاه های محله حمله کرد و کنت که، چهار مایلی جلوتر از مایا. نتیجه نبرد امروز ژنرال کول را موظف کرد،۳۰۱ بینگ و ژنرال اسپانیایی موریلو از رونسوالس عقب نشینی کردند. به دلیل قهقرایی، ارتش بریتانیا برعکس گرفته شد. لشکر پنجم، در سپیده دم، بدون موفقیت به رخنه های سنت سبدعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمین یورش برد. دو هزار مرد در نقاط مختلف منازعه سقوط کرده یا اسیر شده بودند. و ژنرال هیل در طول شب از گذرگاه مایا عقب نشینی کرد. تا اینجا همه چیز برای نظرات مارشال فرانسوی مناسب به نظر می رسید. تحت تمام این شرایط، ژنرال کمپبل (که با یک تیپ پرتغالی در گذرگاه لوس آلدویدیس مستقر بود)، با بازگشت یافتن جناح های خود برهنه، از آن پست بازنشسته شد و در طول بیست و ششم، با ژنرال پیکتون، که با یک حرکت جناحی به سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، از اولاک به هدف عقب نشینی از لیزوآوین حرکت کرده بود، پیوندی ایجاد کرد.

در طول این عملیات، ژنرال هیل در ایروئتا، شانزده مایلی دورتر از گذرگاه آرتسک، موضع محکمی گرفته بود، جایی که فعلاً با پیشرفت بیشتر کنت ارلون مخالفت کرد. این موقعیت جناح ستون ژنرال پیکتون را که از زبیری به عقب برگشته بود، می پوشاند و مانع از اتحاد کنت ارلون با دوک دالماسی می شد. و همچنین لشکر ششم را قادر ساخت که مستقیماً به سمت راهپیمایی کند۳۰۲ عقب از سان دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسموان، و برای متحد شدن در نقطه به خوبی چیده شده ، پنج مایلی جلوی پامپلونا، برگشت جایی که در روز ۲۷، ژنرال کل به نیروهایی که از زبیری بازنشسته شده بودند، تحت فرماندهی ژنرال‌های پیکتون، کول، بینگ، موریج، کمپبل و که اکنون در جبهه قوی بودند، ملحق شد. پامپلونا، و در کنار رودخانه های آرگا و لانز قرار دارد.

ژنرال پیکتون به نحوی در سمت چپ آرگا، در مقابل اولاز، به عقب پرتاب شد و توسط ژنرال کاتن، همراه با سواره نظام ذخیره، به منظور جلوگیری از گرفتن حق ارتش به عقب توسط دشمن در جاده زبیری، مورد حمایت قرار گرفت. دشمن که راهپیمایی نیروها را از آن جاده دنبال کرده بود، به محض رسیدن به مقابل لشکر سوم، با یک امتداد مورب به سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم آنها، شروع به گسترش خط خود در سراسر جبهه ژنرال کل، زیر آتش سلاح های سبک کردند – که با این مانور موفق شدند عقب نشینی ژنرال هیل را از طریق جاده ماییز قطع کنند. بنابراین، پس از گذشتن از لانز، به صورت مورب در جهت غربی پرچین شد و با یک راهپیمایی مورب، با لشکر هفتم (از سنت دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسموان) در لیزاسو، از آنجا برای همکاری، در صورت امکان، با سمت چپ ژنرال کل، تشکیل داد.

موقعیت او در مقابل پامپلونا حدود هجده مایل از آن مکان فاصله داشت. در طی این حرکات مختلف، ژنرال گراهام با لشکرهای اول و پنجم و سپاهی از اسپانیایی ها در ساحل چپ بیداسوآ ثابت ماندند تا سنت سبدعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمین را بپوشانند (محاصره آن مکان اکنون به محاصره تبدیل شده بود و قطار کوبنده در بندر ژنرال ویلا سوار شد) و پاساژها را زیر نظر داشت. دومی در ساحل مقابل رودخانه صف کشیده بود تا در صورت پیروزی دوک دالماسیا در پامپلونا، یا موفق شدن در قطع کردن جزئیات ارتش بریتانیا از لشکرهای مختلف و پرتاب کردن ارتش بریتانیا به لشکرهای مختلف، به منظور افزایش محاصره سنت سبدعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمین، یا آویزان کردن در پشت سر ژنرال گراهام، در ساحل مقابل رودخانه صف آرایی کند.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.